دغدغه های خانم مشوش

منبع انرژی مثبت جهان باش! دنیا نیارزد به آنکه پریشان کنی دلی را...

آقوی همساده

عید دیدنیِ یکی از بستگان رفته بودیم

 

 

مرد خانواده داشت خاطرات روزهای بعد نامزدیش رو تعریف میکرد

میگفت بعد نامزدیمون یه شب تو راه برگشت به خونه با زنمو مادرزنم 

گفتم اتمام حجت کنم

تو راه از خوش شانسی!!!زیادش حرف زدهو کارایی که کرده

نزدیک خونه برگشته گفته بیینین شانس من جوریه که اگر بخوام از این کوچه رد بشم

ممکنه تیر چراغ برق کنار کوچه بیاد وسط کوچه جلو ماشینم

اونام گفتن نه بابا فکر میکنی 

حرقو تموم کردن رفتن تو خونه وسایلارو برداشتن

از خونه خارج شدن

دیدن تیر چراغ برقو ماموران زحمت کش شهرداری دارن وسط کوچه نصب میکنن:-\ 

جلو ماشینه همین آقا:-\ 

 

 

دارم کم کم به این نتیجه میرسم شانس منم تو همین مایه هاست:-\

ایندیا

ظهر فیلم هندی داشت
طرفو با تبر زدن شقه شقه کردن بعد یه مشت رهگذر دانشجو دو تا آمپولو تفو چسب بهش زدن
چهار سال بعدش شده بود هم هیکل تام کروز
میزد فرتو فرت آدم میکشتو فتوا صادر میکرد

بعد تو بازی ایران _ هند پریروز بازکنای ایران از کنار هندیا رد میشدن مصدوم میدادن
تو یه نیمه چهار تاشون چلاقِ ناقص شدن 2 تام چلاق عام
که مجبور شدن تعویضشون کنن با آمبولانس اومدن جمعشون کردن:/


من جاشون بودم فیلم که نمیساختم هیچ
خیلی شیک جغرافیا رو ترک میکردم

ملتم اینقدر ضایع آخه:/
Designed By Erfan Powered by Bayan