دغدغه های خانم مشوش

منبع انرژی مثبت جهان باش! دنیا نیارزد به آنکه پریشان کنی دلی را...

مگه چی گفدم؟!:|

رفتم بیرون تا سرکوچه ماست بگیرم
اصنم حوصله نداشتم
ینی هیچی نمیفهمیدمااا هم خوابم میومد هم خسته بودم
نکه دارم بیل میزنم تو خونهو اصن نشسته نیستم دائم:|:|
رفدم ماستو گرفتم موقع برگشت تو کوچه
اقای همسایه رو دیدم
(پیرمردی هستن...پدر همونی که صدای دعواش میومد دو پست قبل)
بعدِ سلام احوالپرسی
طبق عادت همشهریا بهم میگه
بفرما سِرا(خونه) بفرمااااااااا
اصن چنان داد زد چرتم پرید
با یه قیافه طلبکار(ازینکه چرتمو پروند )برگشتم گفتم
خوااااهش میکنم:|:|:|

قیافه بیچاره در آنه واحد شد این O_O

بعدم پرید تو خونش:|


اون موقع که نفهمیدم چی گفتم ولی الان دو ساعته سوژه اهل خانه شدم:|
به من چه خو:|

Friday 18 Dey 94 , 22:59 آبجی خانوم
پیش میاد :|
Friday 5 Tir 94 , 19:33 صحبتِ جانانه
چی گفته یعنی؟
:|
من گفدم کسی نگفده:D
Thursday 4 Tir 94 , 02:00 فرزانه ...
ینی الی تو سوتی ندی نمیشه عیزم؟! :)))))
به درصد فک کن نشه>.< :)))
Thursday 4 Tir 94 , 01:56 فیروزه ای
خخخخ
Thursday 4 Tir 94 , 01:56 فیروزه ای
خخخخ
Wednesday 3 Tir 94 , 18:10 اقای روانی
بابا یه تعارف زده دییگه:))
بد موقع زده خو:|
Wednesday 3 Tir 94 , 16:16 تنها همدم ماه
خیییییییلی باحالی :))))))))))))))
خودتی:)))
Wednesday 3 Tir 94 , 16:11 تنها همدم ماه
خخخخخ کن فیکون کردی :))))))
من اگه یکی وختی از خواب بیدار میشم یکیم وختی کسی چرتمو میپرونه تا 2 ساعت بعدش پاچه میگیرمو گاز میگرم مردمو:)))
المی جونم خداااافظ من دارم میرم مشهد... حتما سلامتو به آقا میرسونم:)
تا آخر ماهرمضون نیستم:(
خداااااااااااااااحااافظ ببخشید عجله ای شد
خوش بحالتتتتت نیم من جونننننیییی>.< ....بگیم که دلم تنگولیده حسابیااا^___^

عزیزم برو خدا به همرات
مواظب خودت خعلی باشییییی

التماس دعا:)
Wednesday 3 Tir 94 , 13:35 فاطیما کیان
ای جون :))
Wednesday 3 Tir 94 , 12:13 تاج بی بی

دیروز من زنگ زدم به یکی؛ من زدما تاکید میکنم ؛ باهاش تعارفم دارم 

موقع خداحافظی گفتم خیلی زحمت کشیدید بیچاره مونده بود بگه خواهش می کنم خخخ عاخرش گفت در پناه خدا از اثرات تحریمن اینا

:))))تو خعلی خوبی همیشه بهم امید زندگی میدی:)))
Wednesday 3 Tir 94 , 03:43 کبوتر بادبادک باز
منم یه بار موقع خدافظی گفتم خیلی زحمت دادین :|
تو خو که خعلی خِرابی:دی
حالا خوبه نزدی لهش کنی:))
روم نمشد وگرنه اشناتر میبود ممکن بود لهش کنم:))
Wednesday 3 Tir 94 , 00:26 مهندس بهشت
خواه میکنم خانووووووووووووووووووم خخخخخخخخخخخخخ
:))))
Wednesday 3 Tir 94 , 00:07 ❀◕ ‿ ◕❀ zizigolu
:)))))
یه بار یکی از  بچه های خوابگاه خواست بره بخوابه گفت شب بخیر
من سرم تو گوشی بود حواسم نبود،برگشتم بهش گفتم خواهش میکنم!!
من ازین کارا زیاد کردم ولی با دوستام
این مرد همسایه بود الان روم نمیشه برم دیگه تو کوچه:)))
Tuesday 2 Tir 94 , 21:25 Fatemeh sadatmand
حتما سر بزنید به این بلاگ واقعا مطالب خیلی خوبی داره
http://beheshtema.blog.ir/
:)) حق داشتی.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan